نشستن نقلی
فاطمه یکتا میشینه ولی باید حواسم بهش باشه که یهو اینجوری از پشت کله نکنه بیافته: یه بالش میزارم پشتش که اگه افتاد بیافته روش. فکر کنم خودش هم از نشستنش خوشحاله امروز یه اتفاق خوب افتاد که میتونه یه شروع خییییییییییییلی خوب باشه شروعی که زندگیم رو متحول میکنه!!! داشتم وسیله هامو میچیدم تو کالسکه که با نقلی برم خونه ی مامانینا دیدم یه اس ام اس رو گوشیمه از طرف هیئت دانشگاه اولین جلسه ی کلاس حفظ قرآن امروز در مسجد دانشگاه........... جالب بود!!! چون خودم چند روزی بود که داشتم بهش فکر میکردم آخه یه اس ام اس تکان دهنده راجع به قرآن از طرف حوزه اومده بود به شوهر جان گفت...